.

.

۵ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین

 

 قدم زنان عازم سنگرم بودم، بله مسجد...!

مثل همیشه خوشحال و امیدوار. بار گناهان و کوتاهی نسبت به اوامر خدا حسابی روی دوشم سنگینی می‌کرد، اما وقتی مولا عبدش رو به خونه‌اش دعوت کنه، یعنی می‌خواد بگه هنوزم حواسم بهت هست و دوستت دارم! منم وقتی این جمله رو می‌شنوم یه جورایی غم گذشته از سرم می‌پره البته نمیدونم خوبه یا بد اما خب به قول شاعر: 

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان ها  بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها

گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل    با یاد تو افتادم از یاد برفت آن ها

 

تو همین هوای گل و بلبلی روی فرشی از بال ملائک قدم می‌زدم که پرنده ای تو مسیر، منو متوجه خودش کرد. وقتی بهش نزدیک شدم از صدای قدم هام فهمید و حس کرد که تهدیدی داره نزدیک میشه و پرواز کرد...

 چقدر قشنگ استعاذه رو ابراز کرد و بهم تعلیم داد. راه در امان موندن نسبت به شرور خارج از مسجد، پرواز کردنه! باید اوج گرفت تا از دست شیاطین و شرور در امان بمونی!

 

سلام بر آن پرنده!

سلام بر برادرانم که در پناه رب الحسین هستند.

و سلام بر امامم که مأمن آسمان ها و زمین است...

بسم الله الرحمن الرحیم

 تا حواست رو هواست نمی‌تونی کار کنی! تفکرت مختل میشه، عقلت کار نمیکنه و نمی‌تونی حکم خدا رو درست کشف کنی، تدبر هم که هیچ! چشم و گوشت کور میشه و عاقبت ها رو نمی‌بینی و کم کم طهارتت از دست میره...

پس، خدایا مرا سرگرم و مشغول خودت کن، حواسم را مشغول امامم کن...

مثل مادر...که همه حواسش علی(علیه‌السلام) بود!

 

اللهم اجعَل رغبتی فی مَسألَتی مثلَ رَغبَة أولیائک فی مسائلهم، و رَهبَتی مثل رهبة اولیائک، وَ استَعملنی فی مرضاتک عَمَلاً لا أترُکُ معه شیئاً من دینک مخافة احدٍ من خلقک. اللهم هذه حاجتی فأعظِم فیها رغبتی، و اظهِر فیها عُذری، و لَقِّنّی فیها حُجّتی، و عاف فیها جسدی.(صحیفه‌سجادیه، دعای۵۴.در طلب غمگساری)

خداوندا، چنان کن که اشتیاقم به تقاضا نمودن از تو، همچون شوق در خواست کردن دوستدارانت، و بیمناکی‌ام چنان ترسیدن دوستانت باشد. در راه خوشنودی‌ات مرا به کاری بدار که با وجود آن، هیچ یک از آیینت را به خاطر ترس از آفریدگانت فروگذار نکنم. خدایا این نیاز من است. پس شوق مرا در رسیدن به آن عظیم و پربهاساز، و عذر و بهانه ام را در باره‌اش معلوم گردان، و دلیلم را در [خواستن]ش به من بفهمان، و جسمم را در [طلب]‌ش به سلامت دار 

 

سلام بر مجاهدانی که مشغول اویند...

بسم الله الرحمن الرحیم

منتظر بهشت نباش، در همین دنیا داخل بهشت شو...

صلی الله علیک یا ابا عبدلله و رحمة الله و برکاته

صلی الله علیک یا ابا عبدلله و رحمة الله و برکاته

صلی الله علیک یا ابا عبدلله و رحمة الله و برکاته

ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ(۴۶/الحجر)

  آری حقیقتاً بهشت، حسین(علیه‌السلام) است که قاسم(علیه‌السلام) نهرهای شیرین تر از عسل را در چشمانش می‌بیند...بهشت زانوی اباعبدلله(علیه‌السلام) است که وقتی بر آن سر می‌گذارد دیگر غم و غصه ای ندارد...

این همه عکس می و نقش نگارین که نمود

یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد

 

 می‌خواستم که مشق لیلی کنم، نوشتم حسین(علیه‌السلام)...

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:

انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیات الباب

باب علم به روری مسجد باز است. گویی هرکس علم بخواهد، باید از مسجد وارد شود و سائلانه اذن دخول را از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، طلب کند.

اما... ای رسول خدا کجایی که ببینی بعد از تو...

اذن دخول که هیچ، آتش زدند...!

و لعنة الله علی القوم الظالمین

بسم الله الرحمن الرحیم

   قال المهدی(عج): فی بنت رسول الله لی اسوةٌ حسنةٌ

 ام، امام، امت...

گویی شناخت مادر، الفبای امت واحده‌ی توحیدی است. همان طور که تنها مسیر رسیدن به تمدن نوین اسلامی، اجتماع و هم زبانی قلوب مسلمین بر محور کلمات ام ابیهاست. امروز صدای عطش مردم عالم، مثل طفل های گریانی که مادرشان را می‌خواهند، به خوبی شنیده می‌شود...

این گریه‌ها باید خواب را از سرمان بپراند! 

 

سلام بر مجاهدان فاطمی...